دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۵
اقدامات ارزی بانک مرکزی در شرایط جنگی درست بود

استاد اقتصاد دانشگاه علامه با اشاره به درست بودن اقدامات ارزی بانک مرکزی در شرایط جنگی، افزود: بی‌ثباتی ناشی از جنگ با ایجاد بلاتکلیفی، فعالیت‌های اقتصادی را مختل می‌کند و بیشترین آسیب را به کالاهای فسادپذیر و زنجیره‌های تامین وارد می‌سازد.

تنش‌های ژئوپلیتیک و درگیری‌های نظامی، از منظر اقتصاد کلان، به مثابه شوک‌های منفی سمت عرضه عمل می‌کنند که با ایجاد عدم قطعیت فراگیر، فرآیندهای تصمیم‌گیری کارگزاران اقتصادی را مختل می‌سازند. این پدیده، سرمایه‌گذاری را به تعویق انداخته، زنجیره‌های تامین را با چالش مواجه کرده و با تاثیرگذاری بر انتظارات، می‌تواند به رکود تورمی دامن بزند. درگیری‌های اخیر در منطقه، اقتصاد ایران را در معرض یکی از همین آزمون‌های سخت قرار داد و ضرورت ارزیابی عملکرد سیاست‌گذاران و تدوین راهبردهایی برای افزایش تاب‌آوری اقتصادی را بیش از پیش نمایان ساخت. در چنین شرایطی، نظام بانکی به عنوان شریان اصلی تامین مالی اقتصاد کشور، نقشی مضاعف و حیاتی ایفا می‌کند. از یک سو، باید ثبات بازارها، به ویژه بازار ارز را در میانه تلاطم‌های روانی حفظ کند و از سوی دیگر، مکلف است تا از بخش‌های تولیدی آسیب‌دیده حمایت کرده و مانع از توقف چرخ‌های اقتصاد شود. این دو ماموریت، به ویژه در شرایطی که منابع محدود است، سیاست‌گذار پولی را با بده‌بستان‌های پیچیده‌ای مواجه می‌سازد. برای تحلیل ابعاد اقتصادی این بحران و بررسی راهکارهای پیش رو، به گفت‌وگو با محمدجواد محقق‌نیا، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، نشسته‌ایم. در این مصاحبه، ضمن بررسی آسیب‌های عینی جنگ بر بخش تولید، به نقد و ارزیابی عملکرد نهادهای اقتصادی پرداخته و بر راهبرد کلیدی «هدایت اعتبار» به عنوان راهکاری برای عبور از چالش‌های فعلی و آتی تاکید می‌شود.

در پی درگیری‌های اخیر با رژیم صهیونیستی و آمریکا، اقتصاد کشور با پیامدهای متعددی مواجه شد. در خصوص تاثیرات این رویداد بر نظام بانکی و سایر بازارها توضیح دهید و بفرمایید اساساً چه راهکارهایی باید برای افزایش تاب‌آوری اقتصاد در برابر چنین شوک‌هایی اتخاذ شود؟

جنگ، ماهیتاً و ذاتاً، باعث بی‌ثباتی و ایجاد شرایط عدم تصمیم‌گیری در اقتصاد می‌شود. این وضعیت برای اقتصاد کلان، انتظار و بلاتکلیفی به همراه دارد و می‌تواند بسیاری از فعالیت‌ها را مختل کند. آنچه در صحنه عمل مشاهده می‌کنیم، بسیار ملموس است. من در این مدت با چند نفر از تولیدکنندگان که مشکلات بانکی داشتند، از نزدیک در ارتباط بودم. یادم است در همان ایام، به دلیل خلوت شدن تهران، قیمت میوه بسیار ارزان شده بود، حتی ارزان‌تر از شهرستان‌ها. من همیشه قم و تهران را مقایسه می‌کردم، میوه در تهران ۳۰ تا ۴۰ درصد گران‌تر از قم بود. اما در آن روزها، قیمت میوه در تهران تقریباً نصف قم شده بود، چون خریداری وجود نداشت و مردم به شهرهای دیگر رفته بودند. این شرایط بلاتکلیفی و عدم اطمینان، به اقتصاد آسیب می‌زند و باید با آن مقابله کرد. ما در بانک مرکزی و سیستم بانکی باید به کسانی که در این شرایط آسیب دیده‌اند، کمک کنیم. بانک مرکزی، سیستم بانکی، نظام مالیاتی و گمرک باید به کمک تولیدکننده‌ها بیایند. من شنیده‌ام که وزیر اقتصاد دستور بیست‌وچهار ساعته شدن گمرک را داده بودند، اما در عمل و در کف بازار، کسانی که با گمرک سر و کار داشتند، می‌گفتند کارشان راه نمی‌افتد. یعنی آقای وزیر زحمتش را کشیده، دستور و بخشنامه را صادر کرده، اما باید دید آیا در کف بازار، کالای مردم سریع‌تر ترخیص می‌شود یا خیر؟ ما باید با واقعیت‌های عینی مواجه شویم.

در سیستم بانکی باید شرایط را برای تسهیل فراهم کنیم. در مالیات باید تسهیل صورت گیرد، در حالی که من باز هم با صنعتگرانی در ارتباطم که با وجود قول‌هایی که به آنها داده شده بود، مالیات‌های سنگینی برایشان صادر شده و دچار چالش شده‌اند. قاعدتاً باید نظارتی صورت گیرد و یک بسته اقتصادی کامل برای حمایت از آسیب‌دیدگان تدوین شود تا به داد آنها برسیم.

نکته مهم‌تر از همه اینها این است که نباید فریب فضای رسانه‌ای که اسرائیل و آمریکا می‌خواهند در کشور ما ایجاد کنند را بخوریم. آنها می‌خواهند القا کنند که احتمال حمله هر روز وجود دارد. یک روز می‌گویند روسیه به ایران هشدار داده، روز دیگر می‌گویند به فلان کشور عربی گفته‌اند ایران مواظب باشد. نیروهای مسلح ما باید بیست‌وچهار ساعته مراقب باشند و این تهدیدات را جدی بگیرند، اما مردم در عرصه اقتصاد نباید تهدیدات دشمن را جدی بگیرند. ما باید یک پاتک به این فضای رسانه‌ای بزنیم، آرامشی در اقتصاد ایجاد کنیم و آن بلاتکلیفی که آنها به دنبالش هستند را بشکنیم.

من مشاهده می‌کنم گاهی تحلیل‌گران خودی نیز می‌گویند «قطعاً اسرائیل حمله خواهد کرد». این تحلیل‌ها برای نیروهای نظامی است که غافلگیر نشوند، اما مردم در اقتصاد باید زندگی خود را ادامه دهند، به آینده امید داشته باشند و بدانند حداقل تا شش ماه یا یک سال آینده هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. اگر می‌خواهیم اقتصاد دچار اخلال نشود و تولید ناخالص داخلی کاهش پیدا نکند، باید این جو آرام‌بخش را در اقتصاد ایجاد کنیم. من به عنوان کسی که در فعالیت‌های اقتصادی حضور دارم عرض می‌کنم، قطعاً اسرائیل با ضرباتی که از ما خورده است تا مدت‌ها به ما حمله نخواهد کرد. ظرفیت اقتصاد آنها یک بیستم یا یک پنجاهم اقتصاد ماست و اصلاً در برابر ضربات ما تاب‌آوری ندارد. یک نیروگاه در حیفا را زده‌اند، می‌گویند چهار یا پنج ماه طول می‌کشد تا به مدار بازگردد، در حالی که ما نقاطی از پارس جنوبی را که آسیب دیده بود، طی یک هفته به مدار بازگرداندیم. مردم باید بدانند که آنها جرأت حمله به ما را تا مدت‌های مدید نخواهند داشت و به کار و تلاش خود ادامه دهند. در کنار این، باید شرایط را برای تولید مهیا کنیم. ظرفیت نیروگاه‌های نصب‌شده برق کشور نزدیک به صد هزار مگاوات است، اما مصرف ما حدود هفتاد و پنج هزار مگاوات است. یعنی بیست و پنج هزار مگاوات ظرفیت خارج از مدار داریم. وزارت نیرو باید تلاش کند این ظرفیت را به مدار بازگرداند. نیروگاه‌های ما با حدود شصت درصد توان کار می‌کنند و این یک ایراد است. تولیدکننده‌ای که سه یا چهار روز برقش قطع بوده، چگونه می‌تواند فعالیت کند؟ باید اقتصاد را روان کنیم و اصل را به تولید بدهیم. اگر می‌خواهیم ضد اسرائیل عمل کنیم، باید تولید را در خط مقدم جبهه قرار دهیم و به آن توجه کامل داشته باشیم.

با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد بار تامین مالی بر عهده شبکه بانکی است و منابع جایگزین چندانی نداریم، فشار اصلی بر بانک‌ها و بانک مرکزی است. با توجه به نظرات شما که اولویت باید با بخش تولید باشد، تکلیف سایر بخش‌ها مانند دولت و خانوار چه می‌شود؟

اولاً، سهم دولت از منابع بانکی، برخلاف تصور عمومی، زیر بیست درصد است. در بسیاری از بانک‌ها این سهم صفر و حتی در برخی بانک‌های دولتی حدود ده یا یازده درصد است. پس دولت سهم آچنانی ندارد. در بخش خانوار، ما باید قطعاً طبقه‌بندی کنیم. باید ببینیم متقاضی، وام را برای چه می‌خواهد. بسیاری از اوقات حتی از نزدیک‌ترین افرادم که برای وام می‌آیند، می‌پرسم می‌خواهی با پولش چه‌کار کنی؟ می‌گوید می‌خواهم برای جهیزیه دخترم طلا بخرم و کنار بگذارم. من برای چنین مواردی وام نمی‌دهم. اکنون بسیاری از تسهیلات بانک‌هایی که در فضای امتیازی فعالیت می‌کنند، به سمت بازار دلالی، سفته‌بازی و بخش سیاه اقتصاد می‌رود. با این وام‌ها طلا می‌خرند و تقاضای آن را بالا می‌برند. الان ما حباب در سکه داریم، اینها از کجا ایجاد می‌شود؟ از همین وام‌هایی که صرف خرید طلا می‌شود. چند روز پیش کسی به من می‌گفت اگر پارسال وام گرفته بودم، صد میلیون تومانم الان دویست میلیون تومان شده بود!

پس ما باید جلوی وام‌هایی که در بخش خُرد خانوار به سمت سفته‌بازی می‌رود را بگیریم. حتی بانکی که اکنون سهم بزرگی در تسهیلات کشور پیدا کرده و سالانه شاید بیش از دویست همت وام می‌دهد، باید وام‌هایش را به سمت تولید هدایت کند. این کار راه دارد، مثلاً می‌توانیم به کارگر یک کارخانه وام بدهیم تا سهام همان کارخانه را بخرد. نباید اجازه دهیم پول وارد بخش دلالی شود. البته یک‌سری از نیازهای خانوار واقعی هستند، مانند درمان یا مسکن. مثلاً ودیعه مسکن یک امر جدی است. اینجا دولت می‌تواند به جای وام، راهکارهای دیگری را در پیش بگیرد. مثلاً اعلام کند به دلیل شرایط جنگی، صاحب‌خانه‌ها تا یک سال حق افزایش ودیعه مسکن را ندارند و بر این موضوع نظارت جدی کند. این کار برای خانه‌های لوکس نه، ولی برای مردم عادی قابل انجام است. برای درمان نیز باید بیمه‌های تکمیلی را تقویت و گسترش دهیم تا مردم برای هزینه‌های درمانی نیازمند وام نباشند. مشکل ما این است که کسی برای این مسائل فکر نمی‌کند.

شما به ضرورت هدایت منابع به سمت تولید اشاره کردید. این راهبرد که از آن با عنوان «هدایت اعتبار» یاد می‌شود، چگونه قابل اجراست و بانک مرکزی با ابزارهایی مانند کنترل ترازنامه، چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

بله، من به آقای وزیر هم گفتم، راه چاره اقتصاد ما «هدایت اعتبار» است. واقعاً باید جلوی وام‌هایی که به بخش غیررسمی و سیاه اقتصاد می‌رود، گرفته شود. اعتبار در کشور ما مانند ارز است، همانطور که بر ارز نظارت دقیقی داریم، بر تسهیلات بانکی نیز باید همان‌قدر سخت‌گیری کنیم. اولاً، باید به بانک‌ها تاکید و نظارت کنیم که پول را حبس نکنند. بانک مرکزی باید نظارت خود را بر همین بخش متمرکز کند. پس گام اول نظارت بر عرضه اعتبار است. گام دوم، مدیریت سمت تقاضاست. برخی افراد با ارتباطات تسهیلات می‌گیرند، در حالی که برخی شرکت‌های تولیدی، پشت خط می‌مانند و هیچ‌چیز گیرشان نمی‌آید. بانک مرکزی و وزارت اقتصاد باید با ایجاد یک سامانه، بر عرضه و تقاضای اعتبار نظارت کنند و پس از پرداخت تسهیلات نیز رصد کنند که آیا پول واقعاً وارد تولید شده است یا خیر؟ بسیاری از شرکت‌هایی که امروز مشکل سرمایه در گردش دارند، قبلاً وام گرفته‌اند و با آن ملک خریده‌اند. این شرکت‌ها باید دادگاهی شوند. بانک مرکزی اگر بر این فرآیند نظارت کند و بانک‌ها را بر اساس عملکردشان در حمایت از تولید امتیازبندی کند، بسیار موثر خواهد بود.

ارزیابی شما از عملکرد بانک مرکزی مشخصاً در طول جنگ دوازده‌روزه و پس از آن، به ویژه در حوزه ارزی چیست؟

در همان ایام، بانک مرکزی کار خوبی انجام داد و سایت‌های قیمت‌گذاری ارز را بست و اجازه قیمت‌گذاری نداد. در آن دوازده روز، مردم عادی دیگر خبری از قیمت لحظه‌ای دلار نداشتند و این کار بسیار خوبی بود. سوال من این است که چرا بانک مرکزی این مدیریت را برای همیشه ادامه نمی‌دهد؟ شرایط جنگی ما که تغییر نکرده، فقط یک آتش‌بس ظاهری برقرار شده است. می‌خواهم بگویم هرچند به مردم باید آرامش القا شود، اما مسئولین اقتصادی و نظامی باید همچنان با همان روش و متد دوره جنگی پیش بروند. عملکرد بانک مرکزی در آن مقطع در نظارت بر سیستم بانکی خوب بود، اما مهم‌تر از آن، اقدامات برای دوره پس از بحران است. اکنون واقعاً باید به داد تولید رسید. قطعاً حمایت از تولید، مهم‌ترین اولویت است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha